اسرائیل چه خوابی برای ایران دیده است؟
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۸۲۰۲۹
آفتابنیوز :
آوْشْویتس، اردوگاه کار اجباری آلمان در لهستان بود که گفته میشودمجموعاً بیش از یک میلیون نفر در آن به دست قوای نازی کشته شدند که شامل یهودیان، زندانیان سیاسی لهستانی، اسرای جنگی شوروی، کولیها و سایر اسرای جنگی متفقین میشود. صهیونیستها تاوان جنایت غربیان را، از مردم فلسطین گرفته اند و جنایات اخیرشان در غزه نشان دهنده خوی یکسان آنها و نازی هاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«بمباران شهرهای اروپایی و اردوگاههای کار اجباری، تنها مجریان پیشگام همان سرنوشتی بودند که پیشرفتهای تکنولوژیک از زمانی پیش از این برای خانهها مقدر کرده است.
این خانهها تنها به کار این میآیند که مثل قوطیهای کنسرو دورشان بریزیم!» (آدورنو، نقل از ادوارد سعید)
چه باید گفت بعد از بمبارانهای وحشیانۀ غزه؟ پس از غزه، مفهوم «خانه» و «میهن» را چگونه میتوان تعریف کرد؟ باید پرسش را به آن ساختارهای پیشین در سطح دولت ـ ملتهای برساختۀ خاورمیانه منتقل کرد که در نهایت بیخانمانی را بر صاحبان قرون و هزارۀ این سرزمین مقدر ساخته است.
این پرسش قبل از هر چیز، پرسشی است روایی و روایت ساز؛ روایتی که غرب برای صهیونیسم از همان آغاز تولد ساختار نکبت در زهدان استعمار سرهمبندی کرده و ققنوسِ روایت فلسطینیها که هر بار از دل شکستها و آوارهای خانههای غصب شده شان سر برآورده است.
آدورنو ـ فیلسوف کلیمی و چپاندیش ـ حکم مشهوری در باره «خانه نوشتن» دارد که ادوارد سعید آن را به قلمرو معنایی فلسطین منقل میکند: «تأملات آدورنو ناشی از این اعتقاد است که تنها وطنی که حالا حقیقتاً وجود دارد، گرچه شکننده و آسیب پذیر است، در نوشتن است... جای دیگر خانه متعلق به زمان گذشته است.»
اکنون پس از نازیسم و آشویتس، این صهیونیسم است که خانهها را تبدیل به کورههای جسدسوزی کودکان و زنان و مردان کرده است.
در این بیخانمانی خاورمیانهای که ساختار دولت ـ ملتهای برساختۀ استعمار آن از سدهای پیش آن را مقدر کرده است، برای فلسطینی تنها خانهای که باقی میماند، خانه روایت از دست رفتگی است. آنچه از دست رفته در «خانه روایت»، در کلامستان جدید فراچنگ میآید.
بولدوزوهای ویرانگر و بمبارانهای «غزه صاف کن» (تعبیر کاربردی صهیونیستی) نمیتوانند «خانه روایت» فلسطینیها را به زیر آوار ببرند و زوج «روایت ـ خانه» را درهم بشکنند:
لَنَا بَلَدٌ من کَلاَمٍ تَکَلَّم تَکَلَّم
لأُسنِد دَربی عَلَى حَجَرٍ مِن حَجَر
لَنَا بَلَدٌ مِن کَلاَمٍ تَکَلِّم تَکلَّم
لِنَعرفَ حَدّاً لِهذَا السَّفَر
سرزمینی از واژگان داریم
کلمه به کلمه به مکالمه درمی آوریم
سنگ سنگ راهش را میچینیم
سرزمینی از واژگان داریم
کلمه به کلمه میدانیم
انتهای این سفر را.
آدورنو میگفت: «پس ازآشویتس، نمیتوان شعر سرود»؛ اما فلسطینیها پس از هر آشویتسی که اسرائیل بر آنها میبارد، شعر میگویند و روایت فلسطین را از سر میگیرند. حتی در زیر بمباران. اکنون سخن آنها فقط یک شعر نیست، تصویر غزه است؛ تصویر آن خانه خرابها که در رسانهها میبینیم و میشنویم که بر تلی از ویرانهها و در زیر سقفی از دود و فسفر که آسمان شهر را تیره کرده، میگویند: «حسبنا الله و نعم الوکیل»، الحمدلله میگویند و ذکر بر زبان جاری میسازند...
در مقام مقایسه میتوان به سخن آگامبن در کتاب «باقی ماندههای آشویتس» اشاره کرد که: «جان بهدر بردگان آشویتس به چنان درجهای از استیصال رسیده بودند که نمیتوانستند سوژه سخنگوی خود باشند. سامان سخن گفتن نبود!»
در غزه اگر سامانه پزشکی و بهداشتی و غذایی وآب و برق را شمرهای مدرن صلیبی ـ صهیونیستی درهم شکستهاند، اما نتوانستهاند سامان سخنگویی فلسطینی را درهم بشکنند.
تعابیر آشنا در تمدن اسلامی، همانهایی است که به یاریشان تهاجم مغول را از سر گذراندیم. واژگان عرفان و ترجمان قرآن در ادب فارسی شامخ و غنی شده در یک فضای میان فرهنگی بود که از پس تهاجم مغول برآمد و خانه و کاشانه مردمان این جغرافیا شد. اکنون بار دیگر صلیبیها تاخت آوردهاند بر سرزمین امت محمدی و این بار در ترکیبی دو عنصری: صلیبی ـ صهیونیستی.
بازنگری هویتی
در همه این سالها آموزگاران امور هویت ملی در نگرش ایرانشهری میگفتند «امت» را فراموش کنید که یک واژه منسوخ است مربوط به عصری سپری شده؛ همان سخنی که سدهای پیش جماعت «ترکان جوان» از توتالیترهای فرانسه و آلمان پیشانازیستی آموخته و به شکلی به مراتب پیشرفتهتر از ناسیونالیسم تکهویتی در قالب «گذار از آگاهی امت به آگاهی ملت»، دستورسازی کرده بودند
امتستیزی نسلهای بعدی ناسیونال فاشیستها یک «اقتباس در اقتباس» بود و حاشیهای رنگباخته بر شرقشناسی منسوخ و تکهویتگرایی تفرقهآلود در فضای همسایگانی.
اکنون بعد از غزه، یعنی پس از آنکه بلینکن در دیدار نتانیاهو گفت: «نه در مقام وزیر خارجه امریکا، که بهمنزله یک یهودی به اسرائیل آمدهام»، پس از سخنان بایدن در ضرورت اختراع مجدد اسرائیل، دیگر آن حرفها که «دوران امت گذشته»، فی نفسه بدل به یک کلیشه نخنما شده و دورانش سپری گشته است.
حالا معلوم میشود آن همه تیشهها که در طول یک قرن اخیر بر وحدت امت زده شده و آنهمه هویت پردازیهای تکوارۀ ناسیونالیستی در همه اشکالش، کارکردی جز جاده صافکنی یک «امت دیگر» در هیأتی صلیبی ـ صهیونیستی نداشته است.
هابرماس که این روزها بیانیهای به دفاع از اسرائیل در هراس از همسانشدگی اسرائیل و نسل کشی در منظر افکار عمومی کشورهای غربی تدوین کرده، خود منتقد برجسته «ناسیونالیسم بربرصفت» در مغربزمین است و در مقام نظریه پرداز نامور اتحادگرایی در سطح قاره اروپا میگوید: فرایند ملت ـ دولتسازیهای اروپایی باید چنان تکامل یابد که با ساختار نوین «منظومههای پساملی» در سطح اتحادیه اروپا سازگار گردد.
به عبارتی دیگر غربیها چنانچه استاد مطهری در مقدمه درخشانش در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» آورده، در رویکردی منطقهگرایانه میکوشند بر مبنای نگاهی انتقادی و رفرمیستی به ساختارهای دولت ـ ملت کهن، هویتهای ملی خودشان را به گونهای بازتعریف کنند که به کار همگراییهای فراملی بیاید.
اما در این سوی قارهها، پیروان راستکیش مکتب شرقشناسی استعماری، به تأسی از مدل قرن نوزدهمی و فاشیستی و پیشافاشیستی دولت ـ ملتهای منسوخ آن عصر سپری شده، درکی امتستیز و همسایهگریز از هویت ملی کشورمان به دست میدهند تا به این ترتیب راه برای تعمیم پروژه جنگافروزی همسایگانی و پروژه کلنگیساختن خاورمیانه هموار گردد؛ اما غزه اکنون در مقام شهید و شاهد زمانه، با تمام ویرانههای خود به ما درس وحدت، درس امت و درس غلبه بر آن تنگ نظریهای ملیگرایانه و تفرقههای بیناهمسایگانی میدهد که از همان دهههای آغازین قرن گذشته زمینهساز نقش بستن مولودی نکبت بر زمین خون و ترور و سرقت سرزمینی بوده است.
رفتار غربیان
آن شش کشور غربی اکنون چونان یک «امت» بر ضد فلسطین و غزه عمل میکنند.
در این میان تنها مایه تسلا، شاید همان شکافی باشد که در خود غرب میان ملتها، یا دستکم بخش وسیعی از جامعه مدنی جوامع غربی با دولتها یعنی ترکیب امتگونه صلیبی ـ صهیونی افتاده است.
اکنون به شیوهای نزدیک به گفتار آدورنو باید گفت بمباران شبههیروشیمایی غزه صرفاً مجری آن چیزی بود که قرنی پیش، در طلیعه گذار به دولت ـ ملتهای پادگانی و پلیسی، عملیاتی شدن دستورالعمل «گذار از امت به ملت»، مقدرِ ملتهای خاورمیانه کرده بود.
به واکنش بزدلانه و خائنانه برخی بازیخوردگان منطقهای صهیونیسم در آن سوی نیل و خلیج فارس نگاه کنید: یک استاد ترکیه در گفتگو با تلویزیون ۲۴. تی. وی گفت: «هیچ یک از آن کشورهای منطقه جرأت نکردند پاسخی به تهدید اخیر نتانیاهو بدهند که امر به سکوت جهان عربی در قبال فاجعه غزه کرده بود!»
تحلیل این کارشناس منطقهای از علت آن هراس و انفعالِ جرأتبخش صهیونیسم تکاندهنده است: «آنها بر اساس روان شناسی ضعف عمل میکنند. درست به همانسان که اردوغان در آلمان بر روان شناسی بدهکاری غرب و آلمان به اسرائیل تأکید کرد، باید از روان شناسی مشابهی در میان کشورهای عربی سخن گفت: روان شناسی بدهکار بودن به انگلستان که مرزهای آن دولت ـ ملتها را ترسیم کرده است!
غربیها چشم بر جنایات اسرائیل بستهاند، از آن رو که به علت راهگشودن به هولوکاست، خود را بدهکار اسرائیل میدانند؛ و کشورهای عربی نیز به گونهای دیگر هستی ساختار جعل دولت ـ ملتهای خود بر زمینه گسست از امت را وامدار انگلستان میدانند!»
سرشت انقلاب اسلامی
از همینجاست اهمیت ترکیببندی درخشان میان ملت ـ امت که سرشتنمای انقلاب اسلامی بود و مقال مسلط هشت سال دفاع مقدس. ناسیونالیسم گسسته از «جامعهشناسی امت»، سرشتنمای قرن سپری شدهای بود که هنوز هم بهتمامی سپری نشده و نکبت آن با ماست.
آگاهی ملی در بدایت ظهور مشروطه بنیادِ خود در ایران و عثمانی، نسبتی خویشاوندی با آگاهی امت داشت. مشروطه اساساً نه در فضای ملت ـ دولتهای جداگانه، که در فضای انترناسیونالیسم امت متولد شد. بر بستر شکست آرمان پارلمان و مشروطیت و جمهوریت بود که ترکان جوان دستورالعمل «گذار از امت به ملت» را ابداع کردند.
این یک گسست کودتایی بود و متضمن گسست از زبان فارسی و همۀ مشترکات فرهنگی و فضای همزیستی چندفرهنگی که به یمن پاردایم قرون تمدنی امت ممکن شده بود.
مشروطه ایرانی در دل همین انترناسیونالیسم مشروطگی (عثمانی و ایرانی) ممکن شد؛ یعنی در متنی از توازن طلایی میان امر ملی، امر منطقهای و امر جهانی (به بیان مأخوذ از فرمان مظفرالدینشاهی: در عداد دول صاحب کنستیتوسیون جهان درآمدن).
نطفه اسرائیل بر زمینه شکافی نقش بست که در لحظه گذار به دولت ـ ملتهای مدرن میان ملت و امت افتاده بود. جعل خشونتبار اسرائیل، اعلامیه بالفور، تبدیل غزه به بزرگترین زندان روباز جهان، تبدیل آن زندان روباز به اردوگاه مجازات جمعی یک ملت، در حقیقت زمینهساز پیشتاز چیزی بود که عبور از مشروطه و نظام پارلمانی به نظام دولت ـ ملت پادگانی و تجدد آمرانه در ترکیه و ایران و جهان عرب برای یک بیخانمانی ساختاری رقم زده بود. هفتم اکتبر در پیامد رخدادگی خود بهمثابه یک رخداد فلسفی دیوار برلین دیرپای خاورمیانه را فروپاشید.
هفتم اکتبر حادثه دورانساز
بهرغم هر آنچه بر سر غزه آمد، و بهرغم هر آن رنج و شکنج و خونی که مشاهده آن منظرهها در جانها جاری کرده، باید گفت حادثه هفتم اکتبر در رخدادگی دورانساز خود درست به قلب فلسفه بنیادی اسرائیل زده است: به دیوار آپارتاید و به آن فانتزی صهیونیستی که در پسزمینه ادراکی دیوار وجود دارد و دیوار پرده ظهور و نمایش آن است.
یک رخداد در مفهوم فلسفی آن «گشودن موضعیِ امکانات سیاسی است»؛ امکانی که پیشتر ناممکن فرض میشد. دیوارهایی که اسرائیل به دور غزه و کرانه باختری معماری کرده، وجه رؤیتپذیر تروریسم دولتی آن نظام اشغالگر است. آن دیوار شرم مجاهد پرندگان حماس بر سر آن فرود آمدند، آن بولدوزورها که از دیوار آپارتاید صهیونیستی عبور کردند، عبور از معماری صهیونیسم ـ تروریسم نیز بود.
اکنون در امتداد راهی که حماس و غزه با آنهمه مجاهدتها و شهادتها گشوده است، خاورمیانهای متفاوت، در دسترس باشندگان این منطقه مظلوم قرار گرفته است. یک ائتلاف نوین منطقهای در افق دیده میشود:
آن هزاران یهودی که در خیابانهای شهرهای آمریکا گفتند: «نه به نام ما» و فریاد «بگذارید غزه زنده بماند» سر دادند
و آن ایرلند و اسپانیایی که استقلال خود را در هیأت شش کشور صلیبی منحل نکردند، آن خیابانهای فرانسه که تغزل اسرائیلی سخن مکرون را سترون ساختند و شکافی هرچند کوچک، اما مهم میان فرانسه و نتانیاهو افکندند، و آن راهپیمایانِ پل رودخانه تایمز که پل میان فرهنگی برای فلسطین شدند، آن تظاهرکنندگان امریکایی که خیابانهای نیویورک و محله کاخ سفید در واشنگتن را به تسخیر خود درآوردند، کلمبیا و آن هفت هشت کشور آمریکایی لاتین، ...
امید تازه ماست برای برساخت یک ائتلاف دیگر، یک خاورمیانۀ دیگر که خاور میانه نباشد، خاور باشد و خانه و کاشانه مردمان این جعرافیای مظلوم در این عصر مدرن.
اکنون در چنین فضایی از بروز جلوههای انسانی و روشنفکری حیاتباور و حقوق بشری افکار عمومی جهانی اندک اندک بیدار میشود. ذهنها اکنون متوجه آن تهدیدی شده که بنیادگرایی اسرائیلی متوجه امنیت نه فقط ایران و منطقه، بلکه امنیت جهانی کرده است.
به عبارت دیگر و بسیار مهمتر این که امروزه در پرتو درسی که جهان از رخداد غزه گرفته، اندک اندک روشن میشود که نتانیاهو دقیقاً همان خطری را متوجه منطقه و جهان ساخته که خود سالها در سخنرانی سازمان مللی از طریق بازنمایی ایران به شکل یک بمب اتم در آستانه انفجار، و از طریق سایر ادا و اطوارهای مهوع به جانب کشورمان فرافکنی میکرد.
اسرائیل برای مقابله با این شفافشدگی صورت مسئله اصلی، میکوشد یک جبهه جدید بگشاید و کشورمان را به آن میدانی بکشاند که به زعم او، مسئله جنایاتش در غزه را تحتالشعاع مسئلهسازی و به بیان دقیقتر و عالمانۀ ظریف، «امنیتیسازی از ایران» نماید.
نگرانی ملی
در چنین فضایی که محیط امنیتی و منطقهای کشورمان چنین خطرآفرین شده، باید بیش از هر زمان دیگر نگران ایران بود. این بدان معناست که نه اصلاحطلبی کلاسیک و نه براندازی تکهویتی و معارض، و از آن مهمتر، نه مداخلۀ روزافزون در مهندسی جزئیات زندگی شهروندان، میتواند پاسخی کارآمد در برابر چالش مشخصی باشد که صهیونیسم در امتداد پیشبینیناپذیر رفتار تروریستی و بنیادگرایانه خود متوجه کلیت ایران و تمامیت منطقه کرده است.
به طور مشخص برخلاف آن رویکرد کلاسیک که میگوید «حاکمیت بد و استبدادی» بر خلأ قدرت و آنارشیسم و ناامنی ترجیح دارد، باید صورتبندی نوینی از ماهیت خطر اسرائیل در لحظه دقیق کنونی عرضه کرد.
مسأله بهسادگی این است که حاکمیت و حکمرانی بد نمیتواند در شرایط کنونی، آن امنیت مطلوب را در فضای جامعه و در سطح امنیت ملی و منطقهای بگستراند.
کشور عزیز ما به سطح بالایی از امنیت و به درجه نوینی از حکمرانی خوب نیاز دارد که از عهده آن تهدید مشخص و بیسابقهای برآید؛ بنابراین یک بار دیگر به فرمول ساده، اما حکیمانهای برمیگردیم که برای مثال از بانو مرضیه برومند شنیدیم؛ یعنی باید به جای توسل به فرمول نفرت (شما با ما بد شدید، ما هم، چون زورمان به شما نمیرسد، این بدی و نفرت را به فلسطین و حماس و غزه فرافکنی میکنیم)، از حاکمیت و حکمرانی خوب شروع کنیم که در پیامدباره تجربهشده و زیستۀ آن، مردم هم با حاکمیت خوب شوند و به این ترتیب سطح امنیت انسانی و داخلی و منطقهای ایران به طور کیفی ارتقا یابد.
میگویم «تجربۀ زیسته» و منظورم آن است که آن همبستگی ملی و نامشروط به سلب آزادیها، چیز بیسابقهای در ایران نیست و مردم ما در مقاطعی هرچند کوتاه، اما عمیق و کیفی، آن را زیسته و در حافظه تاریخی خود انباشتهاند.
طنز حزنآلود تاریخ آن است که برومند آن سخنان را در مراسم ختم هنرمندی اندیشمند و پارادایمساز در تاریخ سینمای ایران گفته که خود در «روز قدسۀ» نخستین، یعنی روز قدسی که آیتالله طالقانی امامت و خطابت آن را برعهده داشت، از امضاکنندگان بیانیه همبستگی مردم ایران با آرمان خلق قهرمان فلسطین برای بازگشت به سرزمین تاریخی و آبا و اجدادی بود.
از این رو باید آن «مازاد معنا» را که در گزارۀ «شما با مردم خوب باشید، مردم هم در کنار شما و علیه اسرائیل...» نهفته، استخراج کرد: شما به همان پیمان و قرارداد اجتماعی که در روز قدس سال ۵۸، خصلتنمای جامعه ایران بود، بازگردید، مردم نیز همچنانکه بارها بر سر بزنگاههای تاریخی نشان دادند، در مقابل تهدید مشخص دشمن در کنار شما خواهند ایستاد.
اما چنانکه دیدیم، واکنشهای اوپوزسیون واکنشی و تکهویتی به آن گزاره روشن، چندان هم بر استخراج «مازاد معنا» از حکمرانی خوب و حاکمیت نیک استوار نبود. برعکس، همچنانکه خصیصهنمای بازیهای هویتی است، فروکاستِ امر روشنفکری به فقر تکهویتی تأثیر خود را در فقر معنایی و اندیشگی رویکرد معارض برجای نهاد و گوینده آن سخن حق را بدانجا کشیدند که در محضر یک فشار جمعی در محله سینما حاضر شود و «توضیح بدهد».
این فشار را به شکل دیگر و در سطحی بسیار بالاتر دیدیم آنگاه که گوترش ـ دبیرکل سازمان ملل متحد ـ گفت: «باید این واقعیت را به رسمیت شناخت که عملیات حماس در خلأ رخ نداده است! مردم فلسطین ۵۶ سال در شرایط خفقانآور اشغال زیستهاند، سرزمینهایشان در طول همه این سالها بلعیده شده است، و حملات هراسآور حماس نمیتواند توجیهگر مجازات جمعی مردم فلسطین باشد.»
البته گوترش تحت فشار لابی صهیونیستی مجبور شد در باره سخنانش «توضیح بدهد»؛ اما نیروی افکار عمومی جهانی بهتدریج این فشارها را پشت سر خواهد نهاد. بازتاب این نیروی انسانی را تا حدودی میشد در سخنان مکرون مشاهده کرد که گفت: «کشتار مردم بیگناه به بهانه جنگ با تروریسم (بهانه اسرائیل برای نسلکشی) قابل توجیه نیست.» آنچه گوترش و مکرون به نحو ناقص و پوشیده گفتند، در تظاهرات اعتراضی واشنگتن بیانی شفاف یافت که هم فریاد زدند و هم پلاکارد «یک هولوکاست، هولوکاست دیگر را توجیه نمیکند»، برافراشتند.
بازتاب جهانی
به این ترتیب برای نخستین بار نه فقط در تظاهرات صدها هزار نفری استانبول یا در امریکای لاتین، بلکه در خود امریکا، در حیاط خلوت لابی صهیونیستی، برای نخستین بار گزارهای در سطحی چنین نیرومند شکل میگیرد و روز به روز نیرومندتر میشود که گزارههای بنیادی اسرائیل را به لرزه درمیآورد.
این دیگر انکار هولوکاست نیست که صهیونیستها برایش سر و دست میشکنند تا مدعی شوند هولوکاستی دیگر علیه موجودیت یهودیان در راه است و بنابراین امریکا باید بودجه بیشتری بدهد و باید به تسلیحات بهمراتب مرگبارتری مجهز شد، بلکه یک گفتمان استدلالی نوین و بشری و بشرپسند است که راه سوداگری صهیونیستی بر سرمایه تاریخی قربانیان هولوکاست را میبنند و میگوید هولوکاست در یک مقطع تاریخی و در یک جغرافیای متفاوت، هولوکاستی در مقطع و جغرافیایی بهکلی متفاوت را توجیه نمیکند.
به این ترتیب هر آنچه نتانیاهو در دو دهه گذشته با موجسواری روی انکار هولوکاست، و به گونه مشابه با سرمایهگذاری روی گفتمانسازی ناشیانه احمدینژادی مهندسی کرده بود، اکنون در معرض مهندسی معکوس افکار عمومی و حتی دیپلماسی جهان اسلامی قرار گرفته است.
این هفتاد و پنج سال نکبت اسرائیل و این روزها و شبهای سراسر درد و خون و بمب و جنایات همان نکبت نشان داد که خاورمیانه روی خوش نخواهد دید مگر آنکه اسرائیل خلع سلاح اتمی شود و اسرائیل خلع سلاح نخواهد شد مگر آنکه خلع گفتمان شود و آن گفتمان توجیهگر کشتار و قتل عام، و آن خیالوارۀ شومی که در پس پشت سلاح اتمی اسرائیل وجود دارد، در یک سطح جهانی واسازی شود و در معرض ساختارشکنی جهانی قرار گیرد.
منبع: روزنامه اطلاعاتمنبع: آفتاب
کلیدواژه: اسرائیل دولت ـ ملت دولت ـ ملت ها افکار عمومی منطقه ای تک هویتی خانه ها تک هویت صلیبی ـ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۸۲۰۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلآویو سست تر از خانه عنکبوت/ رژیم صهیونیستی چطور منزوی شد؟
شرایط ادامه بقا برای رژیم صهیونیستی در جهان روز به روز دشوارتر میشود. حنای نتانیاهو دیگر رنگی ندارد و همه جهان به جز هم پیمانان این رژیم آن را شناخته اند. در حالی که هفت ماه از آغاز کودک کشی در غزه میگذرد اکنون بسیاری از ملتها و مردم حق طلب جهان خواهان نابودی و انزوای اسرائیل هستند امری که فاصله زیادی تا به وقوع پیوستن ندارد.
شصتمین دوسالانه هنر ونیز که به عنوان المپیک هنرهای تجسمی از آن یاد میشود، طی روزهای اخیر به صورت رسمی گشایش یافته است. با وجود این، غرفه رژیم صهیونیستی به دلیل ترس و وحشت نمایندگان این رژیم از بروز واکنشهای شدید اعتراضی، افتتاح نشده است چندی پیش بود که بیش از ۸ هزار هنرمند از سراسر جهان با امضای بیانیهای خواستار ممنوعیت حضور رژیم صهیونیستی از حضور در شصتمین دوسالان هنر ونیز شدند. اکنون در مدت زمانی کوتاه، این بیانیه به امضای بیش از ۲۰ هزار هنرمند از اقصینقاط دنیا رسیده و عرصه را برای کوچکترین بروز و ظهور رژیم صهیونیستی در دوسالانه ونیز ۲۰۲۴ به شدت تنگ کرده است.
اعتراف رسانه های مطرح جهان به انزوای رژیم صهیونیستی
چندی پیش رسانه آمریکایی آسوشیتدپرس به افول جایگاه داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی در خلال ۶ ماه جنگ در غزه پرداخت و نوشت «اسرائیل در موقعیتی متفاوتی نسبت به ۶ ماه قبل قرار دارد. در غزه زمینگیر شده، درگیر اختلافات داخلی است، از منظر بینالمللی منزوی شده و دائماً اختلافاتش با نزدیکترین متحدش (آمریکا) زیاد میشود».
آسوشیتدپرس همچنین نوشت: حماس همچنان در غزه سرپاست و حملات رژیم صهیونیستی با بیش از یک میلیون آواره موفق به نابودی آن نشده است».
همچنین چندی پیش رویترز، افکار عمومی جهانی را علیه رژیم اشغالگر دانست و نوشت: حتی در کشورهایی که به طور سنتی، دوست اسرائیل هستند مثل انگلیس، آلمان و استرالیا، افکار عمومی علیه اسرائیل است.
این رسانه انگلیسی زبان، فشار طرفداران حزب دموکرات در آمریکا بر «جو بایدن» رئیس جمهوری این کشور را یادآور شد و نوشت: کاخ سفید نیز ادامه حمایت از اسرائیل را منوط به کاهش تلفات غیرنظامیان کرده است.
رویترز، انزوای رژیم اشغالگر را مربوط به بعد از حمله به کاروان امدادگران سازمان آشپزخانه مرکزی جهانی ندانست و نوشت: حتی پیش از این حمله هم، اسرائیل به لحاظ دیپلماتیک در انزوا بوده زیرا مجمع عمومی سازمان ملل در این ۶ ماه، بارها خواستار آتش بس در غزه و ارسال کمک های بشردوستانه به این منطقه شد.
این رسانه بین المللی، شکست رژیم صهیونیستی در حوزه میدانی نبرد را نیز یادآور شد و نوشت: در حالی که اسرائیل مدعی است هزاران نیروی حماس را کشته و توان مبارزاتی آن را از بین برده، مبارزان حماس همچنان در مناطق مرکزی و شمالی غزه که قبلا پاکسازی شده بودند با نیروهای اسرائیلی می جنگند.
حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق باعث شد سران و مقامات کشورهای متعددی این اقدام را محکوم کنند. به دنبال این جنایت، سازمانهای بینالمللی و منطقهای از جمله سازمان ملل، سازمان همکاری اسلامی، شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه جهانی مسلمانان، اتحادیه عرب، اتحادیه پارلمانهای عربی و سازمان همکاریهای شانگهای نیز جنایت رژیم منفور صهیونیستی در حمله به کنسولگری ایران در دمشق را محکوم کردند.
همچنین در خلال نشست شورای امنیت سازمان ملل، کشورهای سوئیس، چین، روسیه، سوریه، اسلوونی، گوبان، اکوادور و سیرالئون حمله به کنسولگری ایران در دمشق را محکوم کردند.
شیری که موش شد / پیشبینی رهبرمعظم انقلاب از حال این روزهای نتانیاهو
بر اساس خبر شبکه الجزیره نخست وزیر این رژیم در حال سقوط بنیامین نتانیاهو» به وزیران کابینه این رژیم دستور داده است از اظهارنظر درباره عملیات موفق تنبیهی موشکی و پهپادی کشورمان علیه سرزمینهای اشغالی اجتناب کنند.
همچنین بر اساس اعلام این رسانهها، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به وزیران کابینه این رژیم فرمان داده که از اجرای مصاحبههای خبری در این خصوص بپرهیزند؛ که همه این موارد از انزوای این رژیم حکایت دارد.
سال ۱۳۹۴ یعنی حدود ۹سال پیش بود که رهبر حکیم انقلاب با جمله «اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید» پیشبینی فروپاشی رژیم اسرائیل، حداکثر تا سال ۱۴۱۹ شمسی را کردند و با توجه به وضعیت کنونی به نظر میرسد سرعت و روند تحولات در سرزمینهای اشغالی، آنقدر شتاب گرفته که بتوان حدس زد، این فروپاشی، خیلی زودتر از اینها رخ خواهد داد.
کشورهای همکاری های اسلامی با نشست اضطراری به زیاده خواهی اسرائیل پایان دهند
حسن هانی زاده کارشناس مسائل غرب آسیا درباره چگونگی تسریع در منزوی سازی و نابودی رژیم صهیونیستی اظهار کرد: با گذشت بیش از هفت ماه از کشتار زنان، مردان و کودکان در غزه توسط رژیم صهیونیستی متاسفانه جامعه جهانی و ملتهای اسلامی در برابر پایان دادن به این فاجعه ناتوان هستند و منفعلانه عمل میکنند.
او افزود: موضع حاکم بر جامعه جهانی در برابر این فاجعه غیر منصفانه است و مراجع بین المللی مانند سازمان ملل و اتحادیه اروپا انفعال خود را نسبت به کشتار مردم فلسطین نشان داده اند و نوعی قطب بندی آشکار میان غرب و شرق پدید آورده اند.
هانی زاده تصریح کرد:متاسفانه کشورهای اسلامی با داشتن یک چتر نهادی و پنجاه و هفت کشور در برابر صف آرایی ملتهای غرب در برابر مردم غزه نتوانستند ساز وکاری مناسب تعریف کنند و سازمان همکاریهای اسلامی تاکنون دو نشست برگزار کرده، اما نتوانسته به نتیجه قابل حصولی دست پیدا کند.
کارشناس مسائل غرب آسیا متذکر شد: به نظر میرسد که کشورهای اسلامی باید یک نشست اضطراری در سطح سران برگزار و به کشورهای اروپایی و آمریکایی نسبت به مواضع و عملکردشان نسبت به مردم غزه هشدار جدی بدهند که اگر همچنان به حمایت از رژیم کودک کش اسرائیل بپردازند پنجاه و هفت کشور اسلامی روابط خود را با آمریکا و اروپا باز تعریف خواهند کرد.
او تصریح کرد: بیست و دو کشور عربی و اسلامی همچنان مناسبات آشکاری با رژیم صهیونیستی دارند و باید در این شرایط روابط خود را با این رژیم قطع کنند و برای دستیابی به این امر باید اتحاد قاطعی میان رهبران کشورهای اسلامی شکل گیرد تا یک گفتمان شرقی-غربی برای پایان جنگ غزه صورت گیرد و از زیاده خواهی اسرائیل جلوگیری شود. کشورهای اسلامی باید از تمام ظرفیت خود برای پایان دادن به هژمونی آمریکا و اسرائیل پایان دهند.
کارشناس مسائل غرب آسیا متذکر شد: کشورهای غربی طی هفت ماه گذشته تمام توان خود را برای حمایت از رژیم اسرائیل به کار گرفته اند، اما با توجه یه خیزشهای دانشجویی در کشورهای اروپایی به نظر میرسد یک سلسله گسلهای خطرناکی در آمریکا و اروپا پیش آمده که ممکن است سران این کشورها نسبت به سیاستهای خود نسبت به رژیم صهیونیستی تجدید نظر کرده و تغییر جهت دهند.
او ادامه داد: به نظر میرسد که برآیند رایزنیها میان رهبران آمریکا و اروپا این است که از کابینه بنیامین نتانیاهو عبور و کشتارها را متوقف کنند. همان اتفاقی که اوایل دهه نود در بوسنی اتفاق افتاد در اسرائیل در حال پدیدار شدن است.
دولت نتانیاهو دچار بحران هویت شده/نیروهای حماس به مقاومت ادامه دهند
حسین کنعانی مقدم کارشناس مسائل بین الملل در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان در همین رابطه گفت: به نظر میرسد که امید چندانی به مجامع بین الملل در جایی که آمریکا در هر تصمیمی حق وتو دارد وجود ندارد.
کنعانی مقدم ادامه داد: دولت نتانیاهو به لحاظ بحران هویت و شکستهای پی در پی در غزه و صحنه بین المللی هر لحظه امکان انحلال و سقوط دارد و ممکن است دولت بعدی جنگ و نسل کشی را تا حدودی متوقف کند.
او افزود: اکنون جنبشی در غرب و سراسر دنیا به راه افتاده و دانشجویان در مرکز تولد رژیم صهیونیستی جنبش اجتماعی بسیار قوی مشابه سال ۱۹۶۰ در آمریکا به راه انداخته اند و ادامه آن دولت آمریکا را وادار میکند تا حمایتهای خود از رژیم کودک کش صهیونیستی را متوقف کند.
این کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به این مساله که نیروهای حماس باید به مقاومت خود در برابر اسرائیل ادامه دهند متذکر شد: اکنون یک انتفاضه جدید در حال شکل گیری است. همچنین باید فشارها روی کشورهای اردن و مصر برای بازگشایی مرزها و ارسال کمک به مردم در منطقه رفح بیشتر شود.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی